چارسوی هنر، گامی به سوی توسعه فرهنگ

بخشی از یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی با عنوان «چارسوی هنر» با مشارکت ۲۴ گالری از تهران و ۳۱ گالری از شهرستان‌ها در حال برگزاری است. گذشته از خود جشنواره تجسمی، این سؤال پیش می‌آید که اهمیت این رویداد در چیست؟ این موضوع را از دو منظر سیاستگذاری دولتی و بازار هنر می‌توان بررسی کرد.

سیاستگذاری دولت:
دو نوع سیاستگذاری به صورت کلی وجود دارد ۱)مداخله ۲) تسهیل‌. اتخاذ سیاست مداخله مثلاً در دوره پهلوی با توجه به تازگی بازارهای هنر جهانی و شکل‌نیافتگی زیست‌نظام هنر، امری گریزناپذیر بود اما امروز با توجه به تغییرات به وجود آمده در منطقه و جهان، سیاست دولتی در هنر دیگر نمی‌تواند مداخله‌ای باشد، بلکه تشکیل زیست‌نظام و تسهیل روابط درون این شبکه است که اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. شبکه‌ای که هنرمندان، مجموعه‌داران، موزه‌ها، گالری‌ها، دلالان، حراجی‌ها، صندوق‌های سرمایه‌گذاری، مشاوران هنری، منتقدان هنر، کیوریتورها، دولت، رسانه‌های هنر، بیمه‌گذاران هنری، حمل‌ونقل آثار هنری، مرمت آثار هنری، مدیران، استعدادیاب‌ها، نهادهای آموزشی، خرده‌فروشی و بازار آن‌لاین همگی اعضای آن هستند. چارسوی هنر در یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی به نوعی خرده خرده دارد این شبکه روابط را ایجاد می‌کند.
شبکه‌سازی و بزرگ‌تر کردن سهمِ اقتصادی هنر مهم‌ترین وظیفه دولت به‌عنوان عضوی از این زیست‌نظام است. هر چه بازیگران بیشتری در این گونه رویدادها و جشنواره‌ها شرکت کنند، علاوه بر اینکه تک‌تک شرکت‌کنندگان بهره بیشتری می‌برند، مشروعیت رویداد هم بیشتر می‌شود. اگر اهالی فرهنگ و جوانان آموزش‌ ببینند در این بخش می‌توانند هزینه‌های اولیه راه‌اندازی کسب‌وکارشان را دریافت کنند و طبعاً میزان تولید شغل نیز برای سال‌های آتی بسیار بیشتر خواهد شد. تجربیات کشورهای دیگر در دو بخش توسعه‌یافته و در حال توسعه به روشنی این مدعا را توضیح می‌دهد.
بازار هنر
چارسوی هنر و رویدادهایی نظیر «تیر آرت» کمک بزرگی برای فروش آثار هستند. رضایت گالری‌داران از فروش کارها در گفت‌وگوها و اظهارنظرهای‌شان به روشنی مطرح شده و این حکایت از شروع بزرگتر شدن شبکه هنر کشور دارد. در زیست‌نظام هنر، به جز هنرمند دو دسته دیگر از کسب‌وکارها هم هستند که عبارتند از مشاغل درونی (مثل نقاشی که مرمت آثار تجسمی را هم انجام می‌دهد) و مشاغل بیرونی (مثل تکنیسینی که کار حمل‌و نقل تخصصی آثار را انجام می‌دهد). با اضافه شدن عنصر خریدار اتفاقی به این شبکه، مشاغل پیرامون هنر هم پا می‌گیرند.
چارسوی هنر توانسته با ایجاد نوعی نقطه فروش تجمعی، هم منفعت گالری‌داران را بیشتر کند، هم به خریداران احتمالی این فرصت رابدهد که انتخاب‌های متنوع‌تری بر اساس سلیقه‌شان داشته باشند وهم توانسته با حضور گالری‌داران شهرستانی هنرمندان تازه‌ای را به بازار هنر معرفی کند.
تنها نکته ضد توسعه‌ای در این رویداد، مجزا کردن گالری‌های شهرستانی از تهرانی است. اینکه به جای هویت بخشی به خود گالری، نام استانش عمده شود، رفتاری است ضد شبکه‌ای و ضد توسعه و حتی بهتر بود گالری‌های تهرانی و شهرستانی یکی در میان می‌شدند. اما با همه این‌ها چارسوی هنر را باید اتفاق مبارکی برای هنر ایران دانست.
لینک یادداشت: http://www.ion.ir/news/451662