نفت و هنر؛نهادسازی در عصر پهلوی

این یادداشت در ضمیمه شنبه های شرق در تاریخ ۱۴۰۰/۰۳/۰۸منتشر شده است.

نهادسازی در عصر پهلوی

مهرماه سال ۱۳۵۶ شاید ماندنی ترین مواجهۀ قدرت، هنر و نفت باشد. در روز افتتاحیۀ موزۀ هنرهای معاصر، شاه که از کنار اثر هاراگوچی Noriyuki Haraguchi رد می شد، وقتی پاکیزگیِ انعکاس بنا را در حوض دید از کامران دیبا پرسید «چی توش ریختن؟» دیبا پاسخ می دهد «نفت اعلی حضرت!» و شاه که باورش نشده  بود، انگشتان‌اش را در آن فروبرد و دستش را به لوث نفت، سیاه کرد. به نظر می رسد شاه از این موضوع خوشش نیامده باشد چرا که بنا به گزارش ژیلا دژم، عکاسی که در آن افتتاحیه حضور داشته مأموران ساواک دوربین عکاسی را که از این صحنه تصویر گرفته بود، توقیف کردند.

به هر روی آلوده شدن دست قدرت به نفت در یک اثر هنری به قدر کافی نمادین است. اما آیا صرف درآمد نفت در موضوعات فرهنگی و هنری درآن مقطع اندیشیده شده و مبتنی بر استراتژی معینی بود یا صرفاً هوس های ترقی-خواهانۀ معدودی از درباریان؟ پاسخ به این پرسش که تنها طرح خامی از آن این جا ترسیم می شود، فصل مبسوطی در تاریخ سیاست گذاری اقتصادی فرهنگ است.

سیاست ‌های پهلوی دوم بر سه محور «عمران، توان نظامی و قدرت فرهنگی» استوار بود. دو مسیر اول را خودِ شاه و مسیر سوم را همسرش راهبری می ‌کردند. محور سوم بر این اصل استوار بود که قدرت در زمانۀ صلح از طریق نمادهای آن اعمال می شود و احترام (قدرت برتر) نزد سایرِ کشورها از راه نمادهای فرهنگ، هنر و میراث ممکن می-‌‌شود. به عبارت دیگر «اگر کشوری قابلیت تعیین برخی ترتیباتِ فرهنگیِ بین‌ الملل را داشته باشد، امتیازش برای تعیین قوانین تجارت بین الملل نیز افزایش می‌یابد. از این رو موفقیت اقتصادی و فرهنگیِ برون ‌مرزی به روشنی به یک‌دیگر وابسته‌اند (ابینگ ۱۳۹۸ص۴۲۹ )

خوب بر اساس گزارۀ پیش گفته چه راهی برای بازی در اندازۀ بین الملل برای ایران وجود داشت؟ کشوری که در ابتدای دهۀ ۳۰ تازه از اشغال بیگانگان بیرون آمده بود و بخشی از خاک اش (آذربایجان) تا مدت ها در اشغال شوروی باقی مانده بود. کشوری که بسیاری از مردمان‌اش هنوز بی سواد بودند و اولین هنرستان‌اش در ۱۳۳۳ برپا شده بود.

با افزایش قیمت نفت در دوره پهلوی دوم؛ بودجه هنر طی حدود پانزده سال بیش از ۱۲۵ برابر افزایش یافت (شش جوانی ۱۳۹۹) و پول کافی برای مداخلات اش وجود داشت. غیر از این با سیاست زدایی از هنر می توانست آن را در خدمت اهداف خویش درآورَد. از آن‌جایی که اصناف و تشکل های هنری منسجمی وجود نداشتند و یا ضعیف بودند، دولت خود پا به میدان گذاشته و با تاسیس نهادهای جدید و زیر ساختی نقش  محوری در زیست نظامِ بخش فرهنگ به عهده گرفته بود.

در مدت کوتاهی بسیاری از نهادها و رویدادهای مهم هنر ایران برپا شدند:

تالار رودکی، سازمان رادیو و تلویزیون ملی، موزه فرش، دانشکده هنرهای زیبا، موزه هنرهای معاصر، دوسالانه‌ها، جشن هنر شیراز، موزه رضا عباسی، تئاتر شهر، سازمان ملی فولکلور ایران، خانه های فرهنگ، کانون پرورش فکری، سازمان ملی باله ایران، هنرستان موسیقی، اپرای تهران، جشنواره فیلم کودکان، دانشکده هنرهای درآماتیک، کارگاه نمایش

دستگاه های دولتی و حاکمیتی نیز از این سیاست پشتیبانی می کردند: منهای فعالیت هایی که در وزارت فرهنگ و هنر انجام می شد شورای فرهنگی سلطنتی، دفتر مخصوص، بانک تهران، بانک کشاورزی، نخست وزیری، تلویزیونِ ملی سفارت خانه های ایران در سایر کشورها و شرکت نفت از جملۀ حامیانی بودند که پول خرجِ بخش فرهنگ می-کردند. داز این ها گذشته بخش خصوصی نظیر گروه صنعتی بهشهر متمولین، امرا و وزرا هم در راستای تشخیص سیاست موجود به جمع حامیان پیوستند.

برای جامعه ای که فاقد نهادهای موثر در بخش فرهنگ بود ایجاد این زیست نظام به غیر از مداخلۀ مستقیم دولت راهی نداشت اما توسعۀ آتی آن که می بایست از راه مشارکت هنرمندان، اهل فرهنگ و مردم میسر می شد فرصت نیافت و ما هم عملاً امکان بررسی نداریم.

اقتصاد فرهنگ دولت بنیان در شرایطی که اتصال نظام مند فرهنگ، مردم و قدرت وجود ندارد، ضروری می نماید چرا که ایجاد زیرساخت های لازم در بخش فرهنگ مبتنی بر نقش آفرینی بین المللی مهم است. به هر روی اگر دلارهای نفتی صرف ایجاد و توسعۀ زیرساخت ‌ها شده باشد، پسندیده است. حتی اگر خرج کردن دلارهای نفتی در هنر را گونه ای فساد در دورۀ پهلوی بیانگاریم شاید بتوان آن را از نمونه های کارکرد مثبت فساد در ادبیات اقتصاد توسعه (Méon and Weill (2010 دانست. فرض بنیادی این است که فساد در کشورهای توسعه نیافته در شرایطی منجر به افزایش سطح توسعه می شود. چرا که رقابت را تشدید می کند با ایجاد فضای باز و تسریع در امور، ساختار بازار را برای بخش خصوصی منعطف‌تر می کند.

منابع

  • ابینگ، هانس (۱۳۹۸) چرا هنرمندان فقیرند. ترجمه شش جوانی و میرصفیان، انتشارات علمی و فرهنگی
  • شش جوانی حمیدرضا (۱۳۹۹)، هنرمند از پول حرفی نزند، مجله پشت بام شماره پنجم مهرماه ۱۳۹۹
  • Méon Pierre-Guillaume and Weill Laurent (2010) Is Corruption an Efficient Grease? World Development Volume 38, Issue 3, Pages 244-259