مجموعه‌داری نوپدید

یا مصرف متظاهرانه‌ی کالاهای هنری

حمیدرضا شش‌جوانی

مولفینو[۱] در کتابِ «مالکیت زیبایی» مجموعه‌داری را ارضاء میل افراد به ابراز خویشتن می‌داند. البته این کار طی فرایندی انجام می‌شود که در آن ارزش‌های هنری، صورتِ مادی به خود می‌گیرند. این صورت مادی، مصرف کالایی تجملی[۲] است که نشانِ ثروت فرد تلقی می‌شود. این‌ها را پیش‌تر تورشتین وبلن جامعه‌شناس امریکایی به توانایی دور ریختن پول[۳] در طبقه‌ی تن‌آسا[۴] تعبیر کرده بود. او معتقد بود که مردم در تلاشی دایمی پایگاه اجتماعی‌شان را به گونه‌ای نمادین نمایش می‌دهند، ازین رو مصرفِ چشم‌گیرِ کالاهای گران‌بها، نماد بلندپایه‌گی، تعبیر می‌شود. این شیوه‌ی زیست گرچه پیش ازین منحصر به نجیب‌زادگان می‌شد، اما اکنون همه‌ی جامعه‌ را در بر گرفته است. مردم تصوری را که از شیوه‌ی زیستِ طبقه‌ی بالاتر از خود دارند، سرمشق آبرومندی قرار می‌دهند و دایم با اضطرابی که ناشی از غلبه‌ی محرومیت نسبی است، در تلاش برای نمایش سرمایه‌ی نمادین‌شان هستند.

کار نمایش دادن به عرصه‌ی فرهنگ و هنر که می‌رسد، طبقات اجتماعی به طور مبهم افراد را از ترجیحات یک‌دیگر می‌آگاهانند و سلیقه‌های آن‌ها را کم‌وبیش به هم نزدیک می‌کنند اما با این تکمله که نوعی قضاوتِ فرهنگی ناهمگون[۵] وجود دارد. افراد از فرادستی و فرودستیِ فرهنگی خود آگاه‌اند، گروه برتر گروه فروتر را تحقیر می‌کند اما گروه فروتر سلیقه و برداشت آن‌ها را از هنر می‌ستاید و دنبال می‌کند. این‌جاست که پدیده‌ی اسنوبیسم یا به قول برخی نوکیسه­گی رخ می‌نماید، افرادی که به طبقه‌ی تن‌آسا تعلق ندارند، با تظاهر به مصرف فرهنگیِ کالاها و خدماتِ طبقه‌ِ فرادست «سرمشق آبرومندی»شان را دنبال می‌کنند.

به هر روی مجموعه‌دار در بستر قضاوت ناهم‌گون و در سه‌گانه‌ی فروشنده(پدیدآور)، موزع (واسط) و خریدار بازی‌گر پرقدرتی در دنیای هنر هستند که خود مطابق ادبیات متعارف بازار هنر به سه دسته‌ی

  1. افراد معتبر با درآمد قابل تصرف ۱ تا ۱۰ میلیون دلار
  2. افراد بسیار معتبر با درآمد قابل تصرف ۱۰ تا ۳۰ میلیون دلار و
  3. افراد فرامعتبر با درآمد قابل تصرف بیش از ۳۰ میلیون دلار

تقسیم می‌شوند و جالب این‌جاست که عادات خریدشان هم تقریباً با الگوهای طبقاتی‌شان هم‌خوانی دارد. خریدهای آن‌ها بر اساس

  • درآمد قابل تصرف (مقدار پولی که برای مصرف کالاهای تجملی کنار گذاشته می‌شود)
  • قیمتِ کالاهای جانشینِ هنر(جت‌های خصوصی، قایق‌های تجملی، خودروهای لوکس و در سطحی پایین‌تر ساعت‌های مچیِ خاص) و
  • سطح آموزش (تحصیلات و سلایق فرهنگی) متفاوت خواهد بود.

مجموعه‌داران را برحسب تأثیری که در بازار دارند به دو دسته تقسیم می‌کنند: مجموعه‌داران کوچک و متوسط (که آثار هنری را به‌تعداد اندک می‌خرند) و مجموعه‌داران بزرگ (که خودِ مجموعه‌شان در بازار اثر دارد). دسته‌ی اول خود به دو دسته‌ی محافظه‌کاران و آوانگارد‌ها تقسیم می‌شود. محافظه‌کاران معمولاً آثار هنرمندانی را می‌خرند که قیمت پایدار دارند و از پیش شناخته‌شده هستند اما آوانگاردها جذب افسونِ نوآوری می‌شوند و بر سرِ هنرمندان جوان، نوظهور یا حتی ناشناخته ریسک می‌کنند.

البته همه‌ی مجموعه‌داران با انگیزه‌های یک‌سانی خرید نمی‌کنند. برخی خودِ هنر برمی‌انگیزاندشان؛ این‌ها عموماً سطح بالایی در دانش و هنرشناسی دارند و از فروش قطعه‌ها‌شان گریزان‌اند. از نظر این‌ها کاهش سودآوری سرمایه‌گذاری در هنر با لذت زیبایی‌شناختیِ ناشی از تصاحب اثر هنری جبران می‌شود. برخی دیگر اما آثار را بیش‌تر نمادِ طبقه‌ی اجتماعی می‌دانند و برای سرمایه‌گذاری تجاری خریداری می‌کنند. این مجموعه‌داران، که اغلب جوان‌ترند قیمت‌های بازار را به گونه‌ای پیش‌بینی‌نشده بالا و پایین می‌برند. این‌ها اثر هنری را کالایی می‌انگارند  که بناست موقعیتی نسبی در سلسله‌مراتب اجتماعی برای‌شان فراهم کند. مجموعه‌داری از هر نوع که باشد برای این افراد نوعی « اعتیاد عقلانی[۶]» پدید می‌آورد که میل فزاینده‌ای را به مصرف کالاهای ‌هنری ایجاد می‌کند و در گذر زمان به افزایش دوباره‌ی مصرف می‌انجامد.

به هر روی به نظر می‌رسد تعداد اندکی از مجموعه‌داران ایرانی در زمره‌ی افراد معتبر قرار دارند و نیز اکثراً به شیوه‌ی آوانگاردها و برای سرمایه‌گذاری تجاری خرید می‌کنند. مجموعه‌داری بدل به نماد طبقه‌ی تن‌آسا شده و به همین دلیل تعدادی شبه-مجموعه‌دار هم تولید کرده است. کسانی که نه درآمد قابل تصرف چندانی ندارند و نه دانش هنری قابل توجهی. بیش‌تر از روی شهرت‌جویی و چشم‌و هم‌چشمی به بازار هنر آمده‌اند. در حراجی‌ها در رقابت با دیگران و احساسی خرید می‌کنند، بعد هم با نگاه به برآورد قیمت حراج، پشیمان می‌شوند و روی بازار اثر منفی می‌گذارند. این خریدار را با مجموعه‌داری هلندی مقایسه کنید که سه چهار نسل سابقه دارد، از بچگی در بین آثار بزرگ‌شده، دوستان هنرمند فراوان دارد، کلکسیون‌اش پر است و خرید را چیزی بر

[۱] Molfino(1997)

[۲] Luxury goods

[۳] conspicuous consumption

[۴] Leisure class

[۵] Cultural asymmetric judgment

[۶] Rational Addiction