چرا هنرمندان فقیرند(۱۳۹۲)
کتابِ حاضر قصد دارد تا از منظری اقتصادی قواعدِ حاکم بر رفتارِ هنرمند، بازارِ هنر، مصرف کنندهی کالای هنری و دولت را نشان دهد. البته تأکید نویسنده بر این است که قواعدِ اقتصادِ هنر منحصربه فردند و به تمامی با روایتِ کلیِ دانشِ اقتصادی سازگار نیستند.
هانس ابینگ، نویسنده ی این کتاب، استادِ سابقِ اقتصادِ فرهنگ در دانشگاهِ اراسموسِ روتردام و هنرمندِ شناخته شده ای در هلند است و از این نظر یکی از شایسته ترین افرادی است که می تواند درین باره نظریه پردازی کند. او سعی داشته از منظری پدیدارشناختی با درونکاویِ یک هنرمندِ اقتصاددان، مسایلِ مرتبط با اقتصادِ هنر را تشریح و تحلیل کند، ازین رو با بسیاری از دیدگاه هایِ پوزیتیویستیِ رایج متفاوت است و آگاهی های ژرفی را برای خواننده تدارک میبیند. فزون برین سعی داشته مطالب مورد بحث را به زبانی کاملاً روان توضیح دهد، تا هم برای خواننده ی مبتدی دست یافتنی باشد و هم خواننده ی متخصص را به ظرایفِ ساختِ اقتصادیِ هنر آشنا کند.
هر فصل از این کتاب با ذکر یک نمونه یِ مرتبط با موضوع آغاز شده و در باقیِ فصل ضمنِ تحلیلِ آن نمونه یِ خاص، نتیجه را به مواردِ مشابه نیز تعمیم می دهد. كتاب نه تنها اكثر حوزه هاي شناخته شده ي اين رشته را پوشش مي دهد، بلكه سعي دارد دانش های موجود در اين حوزه ها را با هم تركيب كند و الگويي براي مطالعه و بررسي در شرايط و موقعيت هاي ديگر ارایه دهد. پرسش هایی که در پایانِ هر فصل آمده ضمن این که خواننده را به ارزیابی دوباره یِ داده های متن سوق می دهد، زمینه را برای کنکاش هایِ نظریِ بیش تر فراهم می آورد.
گرچه این کتاب صرفاً تحلیلی درباره ی مناسباتِ حاکم بر اقتصاد و هنر در اروپای مرکزی است، با توجه به کمیِ منابع موجود، روش شناسي نظاممندش و اینکه به عنوانِ مرجعي بين المللي براي تحقيقاتِ دانشگاهي پذيرفته شده است؛ می تواند همچون مدلی نظری و تحلیلی برای پژوهش در این حوزه به کار آید و راه گشاي خوانندگان ايراني باشد. ناگفته پیداست که این کتاب بخشی از ره یافت هایِ نظریِ ممکن به مقوله ی اقتصادِ هنر است و امیدواریم به زودی کتاب های دیگری بر مبنای دانشِ بومی و چالش هایِ ویژه ی اقتصادِ هنر در ایران تولید شوند.
امتیاز این کتاب پس از چند چاپ به انتشارات علمی سپرده شد.