صنایع خلاق؛بررسی وضعیت ایران (۱۳۹۹)

دست­‌کم از ابتدای قرن ۲۱ به این سو بیش‌­ترِ آمارهای جهانی چه میان کشورها و چه درون هر کشور نشان از این دارد که همراه با تحولات فناورانه، الگوی تازه‌­ای از درآمد و اشتغال در حال پدیدار شدن است که مبتنی بر خلاقیت و در حوزه­‌ی فرهنگ است. این میدانِ تازه­ را با نام­‌های متفاوتی تعریف کرده‌­اند که صنایع خلاق جاافتاده‌­ترین‌­شان است.

صنایع خلاق با مرکزیت هنر و فرهنگ حوزۀ وسیعی از مشاغل را در برمی­‌گیرد که بیش­تر شامل کارکنانِ طبقۀ خلاق می‌­شود: مُد، ادبیات، هنرهای نمایشی، هنرهای تجسمی، نشر، تحقیق و توسعه، نرم افزار، رادیو و تلویزیون، طراحی، موسیقی، فیلم، بازی­‌های دیجیتال، معماری ، اسباب­‌بازی، تبلیغات، هنرهای نمایشی، صنایع دستی، صنایع سرگرمی، خدمات تفریحی، خدمات اطلاعاتی، خدمات حقوقی کپی­‌رایت.

به نظر ‌می­رسد صنایع خلاق گذشته از روند رشد پیش­گفته، با مزیت‌­های رقابتی اقتصاد ایران متناظر هستند و به همین دلیل می‌­تو‌انند درحکم پنجره‌­ای درآمدی در آیندۀ کشور نقش داشته باشند. اگرچه روندهای جهانی به نفع این صنایع است، هنوز در ایران نتوانستیم هیچ مطالعۀ اثباتی دربارۀ میزان انطباق کشور با این روندها انجام دهیم. به عبارت دیگر کسی نمی‌­تواند درستیِ ادعایِ سیاست‌مداران و میزان کارآیی این صنایع را در توسعۀ اقتصادی و ایجاد اشتغال در کشور نشان دهد و در نتیجه برنامه­‌ریزی برای استفاده از این پتانسیل ملی و جهانی معطل مانده است.

آن­چه از جستجو در این باره به دست می آید گزارشی است که با استفاده از داده‌­های سال ۲۰۱۴ انجام شده است و در آن سهم صنایع خلاق در صادرات کشور چیزی حدود نیم درصد است. صادرات صنایع خلاق کشور با رقمی نزدیک به ۴۴۸ میلیون دلار در مقایسه با کل صادرات صنایع خلاق جهان در همان سال، رقم ۰/۰۷۴ هفتاد و چهار هزارم درصد است که ۶۰% آن به کشورهای حوزۀ چشم­انداز صادر شده است. این رقم در مقایسه با چین، مهم­ترین صادر کننده صنایع خلاق ۰/۰۲۸ درصد است.

با فرض ثابت بودن همه شرایط و نظر به این که اقتصاد ایران تقریباً یک درصد اقتصاد جهان است، اگر بخواهیم سهم صنایع خلاق را هم به یک درصد برسانیم باید رقم صادرات­مان ۱۳٫۴ برابر وضعیت ما در سال پایۀ ۱۳۹۳ بشود. بازهم با فرض ثابت بودن همه شرایط اگر ۸% نرخ رشد سالیانه در صادرات داشته باشیم آن­گاه ۳۴ سال طول خواهد کشید که به این هدف دست یابیم.

بیشترین موانع بر سر راه توسعه صنایع خلاق در کشور از ناحیه دولت و حاکمیت است و راه حل‌­های آن نیز در اختیار آن‌­ها. مهم­ترین این موانع نداشتن استراتژی توسعه و نبود چهارچوب­ استانداردِ آماریِ «بخش فرهنگ» است. از سال ۲۰۰۳ به این‌­سو حدود پنجاه کشور جهان با استفاده از چارچوب سازمان جهانی مالکیت فکری WIPO که ناظر به اطلاعات صنایع کپی‌­رایتی است، توانسته‌­اند سیاست­ ملی بخش فرهنگ را در پیوند با استراتژی توسعۀ کشورشان تنظیم کنند. بعضی از این کشورها از این راه متوجه شده‌­اند که توسعۀ کشورشان وابسته به صنایع خلاق نیست و به همین دلیل از کانالیزه کردن منابع به سمت صنایع خلاق خودداری کردند و منابع محدود کشورشان را در جای دیگری هزینه کرده‌­اند که امکان توسعه بیش‌تری برای‌شان فراهم می‌آورد. موانع بعدی مداخلۀ نادرست دولت و چندپارگی سیاست­‌گذاری و اجرا نشدن قانون حمایت از حقوق مالکیت فکری است.