جامعه هنری، تحولات اجتماعی
اقتصاد هنر و سازوکار بازار هنر در ایران به معنای مدرن آن، از مباحث تازه جان گرفتهایست که البته با هزار اما و اگر و مهمتر از آن، با هزاران پنهانکاری و فقدان اطلاعات روشن که برخواسته از همان سازوکار پیشینی و سنتی است، مواجه است. به این شرایط باید افزود بحرانهایی را که همین مباحث تازه جان گرفته را مرتباً با وقفه و صدمات جدی روبهرو میکنند، از جمله کرونا و شرایط اجتماعی سیاسی جدید حاصل از جنبش ۱۴۰۱، که همه میدانیم بیش از هر بخش اقتصادی در ایران، هنر و بهخصوص هنرهای تجسمی را تعطیل و جریان اقتصاد هنر آن را با مخاطرهی بیسابقه روبهرو کرده است. در کنار فقدان اطلاعات و بحرانهای نوپدید، فقدان محتواهایی که به فهم مباحث اقتصاد هنر نیز بتواند کمک کند هم موضوع با اهمیت دیگری است. بهخصوص که اقتصاد هنرهای تجسمی در دو دههی گذشته به لحاظ کمی رشدهایی را تجربه کرده، ساختارهایی را از جنس حراج و فروش و ارتباطات بینالمللی به خود دیده و در صورت وجود دانش و فهم بالاتر، میتوانست به سازوکار کلی و بهخصوص به بازیگران اصلی این بازار کمک جدی کند.
حمیدرضا ششجوانی اکنون یکی از معدود کسانی است که پیرامون اقتصاد هنر و صنایع خلاق در ایران مشغول به فعالیت است. شرایط دشوار امروز هنرهای تجسمی فرصتی پیش آورد تا با او از اقتصاد هنر ایران و بهخصوص این روزها صحبت کنیم. سلسله گفتوگوهایی که در آرتچارت با کارشناسان و بازیگران عرصه هنرهای تجسمی صورت گرفته و خواهد گرفت، همه از این باب است که با آگاهی بیشتر بتوانیم قدمهای سنجیدهتری به سمت آینده برداریم.