وانهادگی دست بافته های عشایر قشقایی و بختیاری ایران

چکیده

زندگی عشایری عجین با هنرهای دستی است. هنرهایی که قرن­ها انباشتِ تجربه­ ی جمعی و نوآوری پشتوانه­ به همراه دارد. عشایر با کاربردی کردن هنرها، زیستی زیبایی­شناسانه و متکی به خِردی طبیعی، به وجود آورده ­اند. این نوشته با اتکا به بنیادهای نظری خِرد عشایری[۱] سعی دارد تا وضعیت دست­بافته­ های عشایری را تشریح کند.

این کار مبتنی به تحقیقی میدانی[۲] است و روش تحقیق آن ترکیبی از روش­های کمی و کیفی است که با استفاده از سه­ گانه­ سازی Triangulation در محورهای متخصصین، مسئولین دولتی و عشایر صورت­بندی شده است. مصاحبه به­ عنوان محوري­ترين شيوه و روش­هاي گروه­های متمرکز، پيمايش و بررسی اسنادي نيز به­ عنوان روش­هاي مكمل در اين تحقيق در نظر گرفته شده­اند. پیمایش با استفاده از مقياس­هاي ليكرت و تكنيك­ «فرافكني» سنجش و مقياس ­سازي شده­ و در تحليل و توصيف داده­های تحقيق از نرم­افزار آماري SPSS  استفاده کرده­ایم. سنجش روايي مقياس‌ها، پاياييِ مقيا­س­ها نيز با استفاده از نرم افزار­ فوق به دست آمده است.

جامعه­ ی آماری پژوهش عشایرِ کوچنده در محدوده­ ی ییلاقی استان اصفهان[۳] بوده­اند که تعداد ۵۰۰ نفر ازین­ افراد به عنوان نمونه­ ی آماری پژوهش به صورت ترکیبی از خوشه­ بندی، سهمی و تصادفی سیستماتیک انتخاب شده­ و مورد بررسی قرار گرفته­اند.

درین نوشته ابتدا وضعیت کلی آن­ها بررسی می شود سپس نتایج توصیفی وضعیت دست­بافته ­های عشایری استان اصفهان آورده می­شود، در بخش بعدی تخریبِ دست­بافته­ ها در سه بخش تخریب در حوزه های تکنیک، مواد اولیه، طرح و نقش، رنگ و فرمِ طراحی نشان داده می­شود و در نهایت اقدامات و پیش­نهادهایی برای بهبود وضعیت موجود ارایه می­شود. لازم به ذکر است که دامنه­ ی زمانی برآورد این مسایل ۲۵ سال در نظر گرفته شده است.

درآمد

عشایر كوچ­نشين که صورتی غیر از زندگي معمول شهری و روستایی را تجربه می­کنند، مي­كوشند با محيط طبیعی خود هماهنگي ايجاد كنند. بدين صورت كه با طبيعت ستيز نمی­كنند، بل­كه تلاش مي­كنند تا با طبيعت همراه  باشند و از اين رو در رابطه­ ی ارگانيك با دام- انسان - طبيعت قرار مي گيرند. آن­ها در نوعی هم­كاريِ فعال، وسايل خود را با رعایت مسایل زیباشناختی به گونه­ اي چندكاركردي Multifunctional می­سازند.

در انجام چنین کاری، خِردی نهفته است که ما آن را خِرد عشایری می­نامیم، بی توجهی به این نکته منجر به بدفهمي و ناکارآمدی در تعامل با عشاير بوده است و كوشش­هائي نيز كه در رابطه با آنان انجام شده، گرچه صادقانه بوده، اما نتوانسته آن چنان كه شايسته است در حيات و زندگي جامعه عشايري موثر و كارآمد واقع شود. اين نكته لازم به تذكر نيست كه اگر يك بخش از مجموعه­ ی اجتماع ايران نتواند در هماهنگي و هم­کاری با ديگر اجزا باشد، به زيان كليت اجتماع تمام می­شود.

زندگی عشایر در طول سال­های اخیر دگرگونی­ های زیادی داشته است، البته اجزای گوناگون فرهنگ با یک سرعت تغییر نمی­کنند و سرعت تغییرِ برخی اجزا بسیار بیش­تر از بخش­های دیگر است. از آن­جایی که بین اجزاء فرهنگ، هم­بستگی و وابستگیِ متقابلی وجود دارد، تغییرِ سریع در یک بخش از فرهنگ، سازگاری مجددِ دیگر اجزای به هم پیوسته­ی این فرهنگ را ضروری می­سازد. نوآوری به جای درون­جوش بودن و نهامندشدن از بیرون و از بالا به جامعه­ ی عشایری وارد شد. در پی ورود این عناصر، سرعت تغییرات اجتماعی از سنتی به مدرن زیاد می­شود و جامعه نمی­تواند این عناصر مدرن را در خود هضم کند و کارآمد تر شود. بل­که برعکس جامعه مجبور می شود خود را با عناصر جدید تطبیق دهد، برای همین کارکرد خود را از دست می­دهد و دچار آشفتگی می گردد.

در واقع تغییر در سازمان هر جامعه­ای بایستی ۱) از درون همان جامعه، ۲) متناسب با فرهنگ خودش، ۳) در مدت زمان طولانی و بسیار بطئی رخ دهد. تغییر در سازمان اجتماعی عشایر از بیرون، به شیوه­ای نامتناسب با فرهنگ ایشان و به سرعت صورت پذیرفت.

زندگی عشایری به لحاظ اقتصادی – به­مثابه یک لایه از لایه­ های سه­ گانه­ ی شهری/روستایی/ عشایری در جامعه ایرانی-  مبتنی است بر سه ضلع ۱) تولید و فروش محصولات دامی ۲) تولید و فروش محصولات دیم و آبی و ۳) تولید و فروش دستاوردهای ایلی که تا سال­های پیش در تعادل و تعادل نسبی به سر می بردند. تغییرات ایجاد شده به واسطه­ ی نوآوری این ترکیب و تعادل را بر هم زده است، تزریق نیازهای مصرفی جدید و ایجاد احساس نیاز به کالاهای مصرفی در آن ها نیاز به پول را در آن ها افزایش داده و منجر به تغییرات گسترده در نظام تولیدی شده است. مشکلات و معضلاتی که بنابر برآوردهای میدانی در حیات اجتماعی عشایر رخ داده، باعث شده تا دیگر ابعادِ حیات آن­ها نیز به­مخاطره بیفتد. به­ طوری­ که رکن سوم زندگی اقتصادی آن­ها یعنی صنایع دستی و هنرهای عشایری، به طور جدی فلج شده است.

در زیر سعی شده تا فرایند تغییر به صورت شماتیک نشان داده شود.

فرایند تغییرات در زندگی اقتصادی عشایر

ساخت و مشخصات کلیِ عشایر استان اصفهان

بنا به سرشماری سال ۱۳۸۷ تعداد ۵۲۹۹۵ نفر در ایلات مختلف استان کوچ رو بوده­اند که از این تعداد ۴/۹۶ درصد آن در دوره­ی ییلاقی در این استان مستقر بوده اند. تعداد کل خانوارهای کوچ رو در این استان ۹۶۰۵ عدد بوده است.

خانوار و جمعيت عشاير كوچنده استان در تير ماه سال۱۳۸۷ در استان اصفهان

دوره­ی استقرار تعداد خانوار جمعیت درصد
ییلاق ۹۲۳۲ ۵۱۰۷۳ ۴/۹۶
قشلاق ۳۷۳ ۱۹۲۲ ۶/۳
جمع کل ۹۶۰۵ ۵۲۹۹۵ ۱۰۰

منبع: نتایج تفصیلی سرشماري اجتماعی اقتصادي عشایر کوچنده، ۱۳۸۷، استان اصفهان، مرکز آمار ایران

از تعداد کل جمعیت عشایر کوچنده­ی استان ۷/۵۲ % متعلق به ایل قشقایی و ۳/۴۵% ایل بختیاری هستند و تنها ۲% از عشایر کوچنده­ ی استان از ایل عرب جرقویه هستند. ازین تعداد جمعیت ۲/۵۳ درصد مرد و ۸/۴۶ درصد زن هستند.

جمعيت عشاير استان اصفهان به تفكيك ايل ۱۳۸۷

ردیف نام ایل تعداد خانوار تعداد جمعیت (نفر) درصد
۱ قشقایی ۵۳۰۱ ۲۷۹۲۸ ۷/۵۲
۲ بختیاری ۴۰۹۰ ۲۴۰۰۵ ۳/۴۵
۳  عرب ۲۱۴ ۱۰۵۱ ۲
جمع ۹۶۰۵ ۵۲۹۹۵ ۱۰۰

منبع: مدیریت امور عشایر، گزارش پورتال استانداری

نسبت افراد زیر ۱۵ سال به کل جمعیت ۳۰ % است. و این نکته ی حایز اهمیتی است چرا جوانی بیش از اندازه مشکلات فراوانی را برای این جوامع به بار می آورد.

وضعیت اقتصادی

عمده فعالیت های اقتصادی عشایر استان را به ترتیب اهمیت می توان در سه بخش دامداری، کشاورزی و صنایع دستی تقسیم بندی کرد. در زیر نیز به مشخصات عمده­ی این فعالیت ها خواهیم پرداخت.

جمعيت ۱۰ ساله و بيش‌تر بر حسب جنس و گروه‌هاي سني و وضع فعاليت

جنس و گروه‌هاي سني جمع شاغل بيكار جوياي كار محصل خانه‌دار داراي درامد بدون كار ساير و اظهار نشده
مرد و زن ۴۳۵۳۴ ۳۱۵۴۸ ۱۶۲۳ ۵۵۰۷ ۳۸۲۷ ۴۵۱ ۵۷۸
مرد ۲۲۱۸۱ ۱۷۳۶۳ ۱۱۴۷ ۳۰۵۱ ۰ ۱۷۸ ۴۲۴
زن ۲۱۳۵۳ ۱۴۱۸۵ ۴۷۶ ۲۴۳۸ ۳۸۲۷ ۲۷۳ ۱۵۴

منبع: نتایج تفصیلی سرشماري اجتماعی اقتصادي عشایر کوچنده، ۱۳۸۷، استان اصفهان، مرکز آمار ایران

هم چنان که از جدول بالا معلوم است تعداد شاغلین عشایر نسبت به جمعیت در سن فعالیت زیاد است. این نسبت در خصوص مردان ۷۸% و در خصوص زنان ۴۳/۶۶% است.

صنایع دستی

صنايع دستي خانوارهاي عشاير استان بر حسب مقادير توليد و فروش صنايع دستي

انواع صنايع دستي تعداد خانوار نسبت خانوارهای تولید کننده به کل خانوارها مقدار توليد مقدار فروش
قالي، قاليچه و گبه ۲۲۷۴ ۲۴% ۱۱۷۲۷ ۲۵۲۵
گليم و زيلو* ۱۱۴۰ ۱۲% ۷۰۸۴ ۱۳۹۶
ورني و جاجيم ۶۴۸ ۷% ۴۴۹۵ ۴۲۲
پلاس (چادر) ۳۳۹ ۵/۳% ۳۵۰۴ ۱۶۳
حصير* ۶۴ ۷/۰% ۶۳۱ ۹
خورجين، توبره و مشابه ۲۶۱ ۷/۲% ۵۴۵ ۱۵
چوقا يا برك و مشابه ۳۶ ۴/۰% ۷۶ ۱۲
كلاه، دستكش، جوراب، گيوه و پاپوش ۳۶ ۴/۰% ۱۶۳ ۳

*گرچه این دو مورد در نتایج تفصیلی مرکز آمار آمده است اما هیچ یک از عشایر استان این دو مورد را تولید نمی کنند.

منبع: نتایج تفصیلی سرشماري اجتماعی اقتصادي عشایر کوچنده، ۱۳۸۷، استان اصفهان، مرکز آمار ایران

از جدول بالا می­توان جدول زیر را استخراج کرد. با اندکی تأمل در داده­های این جدول و نیز بررسی توصیفی که درپی می­آید، اضطراری بودن اقدامات فوری آشکار می­شود.

انواع صنايع دستي تعداد خانوار نسبت خانوارهای تولید کننده به کل خانوارها میزان وانهادگی
قالي، قاليچه و گبه ۲۲۷۴ ۲۴% ۷۶%
گليم و زيلو ۱۱۴۰ ۱۲% ۸۸%
ورني و جاجيم ۶۴۸ ۷% ۹۳%
پلاس (چادر) ۳۳۹ ۵/۳% ۵/۹۶%
حصير ۶۴ ۷/۰% ۳/۹۹%
خورجين، توبره و مشابه ۲۶۱ ۷/۲% ۳/۹۷%
چوقا يا برك و مشابه ۳۶ ۴/۰% ۶/۹۹%
كلاه، دستكش، جوراب، گيوه و پاپوش ۳۶ ۴/۰% ۶/۹۹%
جمع ۴۷۹۸ ۹۵/۴۹% ۰۵/۵۰%

معدل خانوارهایی که در سرشماري ۱۳۸۷ مرکز آمار ایران در استان اصفهان هم­چنان مشغول تولید صنایع دستی[۴]   هستند ۹۵/۴۹% است. به عبارت دیگر حدود ۳ سال پیش نزدیک به نیمی از خانوارهای عشایری تولید صنایع دستی ندارند. در زیر وضعیت صنایع دستی و بافته ها در بین دو ایل بختیاری و قشقایی تشریح می­شود.

صنایع دستی و بافته­ها در بین عشایر بختیاری

  نمودار میزان رواجِ بافت صنایع دستی

 

وانهادگی صنایع دستی و بافته ها در میان عشایر بختیاری

با تغییر در شیوه­ ی زیست عشایر بسیاری تغییرات در کاربرد وسایل زندگی نیز به وقوع پیوسته و از آن جایی که صنایع دستی در میان عشایر وضعیتی چند کارکردی داشته است، هر وسیله ممکن است یک یا چند کارکرد خود را از دست داده باشد. ازین رو میزان وانهادگی این صنایع و رواج تکنولوژی های جانشین می­تواند تصویر روشنی از زوال شیوه­ی زیست عشایر کوچنده­ی بختیاری به دست دهد.

میزان وانهادگی صنایع دستی[۵]

میزان وانهادگی نام بافته ردیف
۴۳% قالی ۱
۵۱% حور ۲
۷۱% توبره ۳
۶۲% لی ۴
۵/۶۷% موج ۵
۵/۸۰% نمکدان ۶
۸۳% کمچه دان ۷
۶۰% حورج ۸
۶۶% مهده ۹
۶۰% گلیم ۱۰
۵۳% جاجیم ۱۱
۵۳% خرسک ۱۲
۵/۵۴% چوقا ۱۳
۵/۴۵% لت بافي ۱۴
۳/۴۰ وريس ۱۵
۴۳% شيردنگ ۱۶
۴۸% آواره تهده ۱۷
۴/۴۹% جل ۱۸
۷۰% توربلو ۱۹
۶۵% تیمچه قرآن ۲۰
۷۹% پشتی ۲۱
۴۹% رفیده ۲۲
۷۴% خورجین ۲۳

هم­چنان که از جدول بالا پیداست بسیاری از آن چه پیش ازین به عنوان دست­بافته­های عشایری[۶] مشهور بوده­اند، بسیار کم تر از پیش بافته می شوند. چنان چه بخواهیم معدل وانهادگی آن را احتساب کنیم نزدیک به ۶۰% خواهد بود که این مهم زنگ خطری است برای متولیان فرهنگی استان و کشور.

بنا به موارد مندرج در جدول بالا میزان در معرض نابودی بودن این صنایع را در زیر خلاصه کردیم. روش کار  به این صورت است که تا سقف۲۰% وانهادگی، معمول، تا ۴۰% کم خطر، تا ۶۰% پرخطر و از ۶۰% به بالا خیلی خطرناک ارزیابی شده است.

 میزان تهدید صنایع دستی

ردیف معمول کم خطر پر خطر بسیار خطرناک
۱ لت بافی آواره تهده توبره لی
۲ جل رفیده موج نمک­دان
۳ شردنگ حور کمچه دان حورج
۴ جاجیم خرسک مهده گلیم
۵ چوقا وریس توربلو تیمچه قرآن
۶ قالی پشتی خورجین

داده­های بالا را می­توان به صورت درصد وانهادگی و میزان تهدید به صورت زیر نمایش داد. آن چه که حایز اهمیت است، ضرورت انجام اقدام لازم بر اساس اولویت است. احیا و تقویت صنایعی که در مرحله­ی بسیار خطرناک واقع شده اند بایستی در صدر کارهای لازم برای ارتقای صنایع دستی است. نکته مهم دیگر این است که تمامی محصولات صنایع دستی عشایر بختیاری در مرحله­ی پرخطر و بسیار خطرناک هستند و چنان چه در طول چند سال آینده فکری به حال­شان نشود. با فراموشی این مواریث ارزش­مند روبه رو خواهیم بود.

چراکه بافنده­گان و تولیدکنندگان اصلی تمایلی به آموزش دادن و تکنیک ها و شیوه­های­شان به فرزندان خود نیستند و سن آن­ها نیز بالا رفته است با ازکارافتادگی کامل و فوت آن­ها دیگر امکان بازیابی هم نخواهد بود.

  نمودار  میزان وانهادگی صنایع دستی در بختیاری

 

 

صنایع دستی و بافته­ ها در بین عشایر قشقایی

  نمودار میزان رواجِ بافت صنایع دستی

 

دنباله نمودار  میزان رواجِ بافت صنایع دستی

وانهادگی صنایع دستی و بافته ها در میان عشایر قشقایی

میزان وانهادگی صنایع دستی عشایر قشقایی

میزان وانهادگی نام بافته ردیف میزان وانهادگی نام بافته ردیف
۹/۱۱ مشک ۳۲ ۲۷ قالی ۱
۴/۲۶ ایانلوق ۳۳ ۷/۱۰ گلیم ۲
۱/۸۸ سورمه دان ۳۴ ۹/۴۵ جاجیم ۳
۶/۷۳ نمک دان ۳۵ ۸/۴۷ چادرسیاه ۴
۶/۸۳ کچه ۳۶ ۲/۷۹ جل ۵
۶/۶۱ بلدان ۳۷ ۵/۲۴ پشتی ۶
۸/۵۲ پایاپیک ۳۸ ۲/۷۴ خورجین ۷
۴/۸۷ گردک ۳۹ ۳/۴۰ چنته ۸
۱/۴۲ گرمن ۴۰ ۱/۴۲ گبه ۹
۴/۸۲ شلیته ۴۱ ۷/۸۸ اوی ۱۰
۷/۶۶ رند ۱۱
۲/۴۷ مفرش ۱۲
۴/۶۵ چرخ ۱۳
۲/۷۹ کلجک ۱۴
۷/۷۴ کینگ ۱۵
۵/۸۰ شیش دان ۱۶
۴/۸۷ پاپیچ ۱۷
۹۵ دوره چی ۱۸
۷۸ گچمه ۱۹
۳/۸۹ کلک ۲۰
۸/۸۱ غویریم ۲۱
۹/۷۹ ششدرمه ۲۲
۳/۲۳ پلاس ۲۳
۹/۶۲ تریا ۲۴
۴/۸۷ چوقا ۲۵
۷/۸۶ زینهارا ۲۶
۵/۶۳ تمان ۲۷
۳۴ اوکاش ۲۸
۵۸ جوال ۲۹

هم­چنان که از جدول بالا پیداست چنان چه بخواهیم معدل وانهادگی آن را احتساب کنیم نزدیک به ۶۰% خواهد بود.

درین جا نیز همانند آن چه برای ایل بختیاری گفتیم، میزان تهدید را برآورد می کنیم

میزان تهدید صنایع دستی عشایر قشقایی

ردیف معمول کم خطر پر خطر بسیار خطرناک
۱ مشک قالی جاجیم شیش دان دوره چی
۲ گلیم پشتی چادر خورجین قیویریم
۳ پلاس چنته کینگ چوقا
۴ اوکاش گبه کلجک تربا
۵ یانلوق جوال زینهارا شش درمه
۶ گرمن چرخ اوی
۷ جل مفرش
۹ رند کلک
۱۰ گچمه پاپیچ
۱۱ تومان سورمه دان
۱۲ دوز دان کچه
۱۳ بلدان پایاپیچ
۱۴ گیردک شلیته

داده­ های جدول بالا را می­توان به صورت درصد وانهادگی و میزان تهدید به صورت زیر نمایش داد. آن چه که حایز اهمیت است، ضرورت انجام اقدام لازم بر اساس اولویت است. احیا و تقویت صنایعی که در مرحله­ی بسیار خطرناک واقع شده اند بایستی در صدر کارهای لازم برای ارتقای صنایع دستی است.

 

میزان وانهادگی بافت صنایع دستی

در تحقیق میدانی از خانوارهای تولید کننده در خصوص تهیه­ی مواد اولیه، نوع مصرف، نحوه­ی بافت و نحوه­ی فروش دست­بافته ها پرسش شده که نتایج آن در زیر می­آید.

چگونگی تهیه مواد اولیه صنایع دستی

Percent Valid Percent Cumulative Percent
Valid از صحرا پشم و موي حیوانات تهیه مي كنيم ۶۱٫۵ ۹۸٫۰ ۹۸٫۰
ساير موارد ۱٫۳ ۲٫۰ ۱۰۰٫۰
Total ۶۲٫۸ ۱۰۰٫۰
Missing .۰۰ ۳۷٫۲
Total ۱۰۰٫۰

۶۱% از افراد اذعان داشته اند که مواد اولیه ی صنایع دستی شان را خودشان از طبیعت تهیه می­کنند

شیوه ی بافت صنایع دستی

Percent Valid Percent Cumulative Percent
Valid فقط از روي نقشه مي بافيم ۱٫۳ ۱٫۷ ۱٫۷
فقط بدون نقشه مي بافيم ۶۱٫۵ ۸۰٫۰ ۸۱٫۷
بعضي وقت ها نقشه داريم بعضي وقت ها بدون نقشه ۹٫۰ ۱۱٫۷ ۹۳٫۳
بستگي به چيزي دارد كه مي بافيم ۵٫۱ ۶٫۷ ۱۰۰٫۰
Total ۷۶٫۹ ۱۰۰٫۰
Missing .۰۰ ۲۳٫۱
Total ۱۰۰٫۰

با توجه به جدول زیر هم چنان هم ذهنی­بافی که ممیزه­ی اصلی بافته­های عشایری است رواج تام دارد و به همین خاطر هم عناصر جذاب این کالاها هم چنان باقی هستند.

نوع مصرف صنایع دستی

Percent Valid Percent Cumulative Percent
Valid فقط براي مصرف خودمان درست مي­كنيم ۵۷٫۷ ۸۰٫۴ ۸۰٫۴
فقط براي فروش درست مي كنيم ۳٫۸ ۵٫۴ ۸۵٫۷
بخشي براي مصرف خودمان است و بخشي از آن را مي فروشيم ۱۰٫۳ ۱۴٫۳ ۱۰۰٫۰
Total ۷۱٫۸ ۱۰۰٫۰
Missing .۰۰ ۲۸٫۲
Total ۱۰۰٫۰

هم­چنان که از جداول بالا پیداست حداکثر ۵/۵% از صنایع دستی و بافته­های عشایر بختیاری معطوف به بازار تهیه می­شود. بررسی این مهم که آیا تقاضای ملی- بین­المللی برای این نوع از صنایع دستی ایرانی واقعاً این­قدر کم است و یا این که شیوه­ و میزان دستیابی عشایر به بازار دچار مشکل است چیزی است که نیاز به بررسی دارد. اما در نگاه نخست، با توجه به جایگاه هنرها و صنایع دستی ایرانی و میزان اقبال جهانیان به این نوع صنعت- هنر، به نظر می­رسد هنوز زیرساخت­های لازم جهت بازارشناسی، بازاریابی و سلیقه­یابی برای این نوع کالاهای هنری مهیا نشده است و با توجه به سرعت زوال این کالاها بررسی و رسیدگی سریع به آن ضروری است.

 چگونگی فروش صنایع دستی

Percent Valid Percent Cumulative Percent
Valid دلال ها مي خرند ۱۰٫۳ ۴۷٫۱ ۴۷٫۱
از طريق اتحاديه شركت تعاوني مي فروشيم ۱٫۳ ۵٫۹ ۵۲٫۹
خودمان به شهر مي بريم و مي فروشيم ۱۰٫۳ ۴۷٫۱ ۱۰۰٫۰
Total ۲۱٫۸ ۱۰۰٫۰
Missing .۰۰ ۷۸٫۲
Total ۱۰۰٫۰

با توجه به جدول در همان میزان اندکی از این کالاهای هنری که برای فروش عرضه می­شود، خود عشایر نقش مهمی دارند یعنی تقریبا در نیمی از موارد خود عشایر این کالاها را به شهر برده و می فروشند. از آن جایی که درصد گزینه­ی اول یعنی خرید دلال­ها و گزینه­ی سوم به نظر می­آید هم پوشانی هم میان آن ها وجود داشته و این موضوع درصد گزینه ی سوم را بالاتر می برد. یعنی همین درصد کم عرضه­ی کالاهای هنری عشایری را بیش تر خود عشایر انجام می­دهند.

از مجموعه­ی مواردی که در بالا ذکر آن رفت و نیز این مورد که اگر چه میزان وانهادگی این صنعت – هنر بالاست ولی پتانسیل و توانایی بافت و ساخت کالاهای هنری عشایری هم چنان وجود دارد. چرا که زنان میان سال عشایری و دختران ارشد آن­ها(حدود سنین ۳۵ سال) هم چنان این فنون را بلد هستند و همین مایه­ی امیدواری و مسرت است. اما از طرف دیگر خطر بزرگ تر این است که چنان چه در این برهه از زمان فرصت را از دست بدهیم و کاری نکنیم احیا و بازسازی این هنرها بی اندازه دشوار خواهد شد.

میزان و نحوه­ی وانهادگی دست­بافته­های عشایری استان در حوزه­های غیر از منابع انسانی

وانهادگی دست­بافته­های عشایری استان در حوزه­های ۱)تکنیک، ۲)مواد اولیه و رنگ، ۳)طرح و نقش و ۴)فرم طراحی صورت پذیرفته است که در زیر به اختصار آن ها را شرح می دهیم و برخی از تکنیک ها و فرم هایی را که فراموش شده یا روبه فراموشی است را با ذکر نکات شاخص می­آوریم.

تکنیک

از آن جایی که برخی از تکنیک­ها منحصراً برای تولید اشیاء و بافته هایی به کار می­رفته که دیگر نقشی در زندگی عشایر ندارند و یا این که کم کارکرد شده اند، خود به خود نوع تکنیک اش هم کم­یاب شده است. ازین میان می­توان به تکنیک­هایی نظیر کلک، غویریم، اوی، شش­درمه در قشقایی اشاره کرد. اجرای تکنیک­های قدیمی دشوار تر و پیچیده تر است و نسل جدید رغبت کم­تری به بافتن آن ها دارد. از طرفی پروسه­ی تولید با استفاده ازین تکنیک­ها پیچیده است و بایستی بارها در خانواده بافته شود تا یاد بگیرند و از طرف دیگر تولید آن­ها امری جمعی بوده است مثلاً یک نفر در طایفه بوده که متخصص چله­کشی بوده و برای سایر خانوارهای طایفه نیز این کار را انجام می­داده و سایرین بنا به نوعی تقسیم کار نانوشته فقط می­بافتند. امروزه آن افراد متخصص یا مرده­اند و یا آن­قدر فرتوت هستند که قادر به انجام آن کار نیستند و یا در مواردی دست­رسی به آن­ها بسیار دشوار است[۷].

مساله­ی خطرناک­تر این است که عشایر این تکنیک ها و شیوه­ها را تنها به صورت سینه به سینه آموزش می دیدند و می­بینند و چنان چه یک حلقه ازین زنجیره به هر دلیلی بریده شود، کل کار برای همیشه از بین می­رود. 

مواد اولیه و رنگ

اغلب موادی که عشایر استفاده می کردند موی بز و پشم بوده است که خودشان تولید می کردند و بنا به شیوه­های فرآوری و دقتی که داشتند محصول نهایی بسیار مرغوب بوده است. پس از این که دست­رسی عشایر به شهرها بیش­تر شد و به دلایل دیگری مثل خشک سالی و تغییر شیوه­ی زیست، پشم را به صورت خام می­فروشند و در عوض از مواد اولیه­ی موجود در بازار استفاده می­کنند. در این صورت فرایند پر زحمت، ریسیدن، سورت کردن، تهیه­ی رنگ، رنگ­رزی، شستن و خشک کردن را کم می­کنند.

اما در واقع با این کار هم کیفیت تولیدات­شان به دلیل کیفیت پایین مواد اولیه پایین می­آید و هم رنگ­هایی که بر مبنای سلیقه­ی زنان عشایر تهیه می­شده و در واقع شخصیت و ویژگی بافته های عشایری بوده دیگر در کارها وجود ندارد. طیف رنگ­ها در واقع منعکس کننده­ی ذهنیت و زیبایی شناسی عشایری نیست بل که شهری شده است.

طرح ونقش

دامنه و گستره­ی نقش­های عشایری به شدت انک شده است بسیاری از نقوش دیگر بافته نمی شوند درحدود ۱۰-۱۵ عدد نقوش ساده هستند که در بیش­تر محصولات معطوف به بازار تکرار می شوند. در گذشته نقوش موجود در بافته ها کارکردهای دینی، مفهومی و دعایی داشت، چرا که استفاده کننده­ی این بافته ها خود عشایر بودند . مثلاً بافته­ای با نقش چشم­زخم درست می­کرد تا خانواده­اش را از گزند چشم بد در امان بدارد. اما امروزه این کارکردها به دلیل تولید تجاری یا کلاً وجود ندارد یا به شدت کم شده است.

فرم طراحی

تعدادی از کالاهایی که عشایر در گذشته استفاده­ی روزمره داشتند دیگر با تغییر شیوه­ی زیست بی­کارکرد شده­اند. عشایر دیگر با تکنیک گلیم سفره درست نمی­کنند بل­که سفره­ی پلاستیکی را از بازار می­خرند. برای زیر اندازشان پلاس نمی­بافند بل­که موکت از شهر می­خرند. چنته برای حمل اسباب­شان نمی­بافند بل­که کیف یا ساک را از شهر تهیه می­کنند. حضور دستاوردهای شهری در زندگی ایلی باعث شده تا برخی از فرم­های بافت عشایری نظیر، نمک­دان، کمچه­دان، پشتی و توبره از بافته­های بختیاری و کچه، گردک، جل و شیش­دان از بافته­های قشقایی تقریباً از بین بروند.

نمونه ها

در زیر نمونه­هایی از نقوش، تکنیک­ها و فرم­های طراحی که به ندرت یافت می­شوند را با ذکر شاخص­های­شان می­آوریم . توضیح این که این دست­بافته­ها تا ۲۵ سال پیش هنوز هم بافته می­شدند. برخی از عکس­ها به دلیل نبود وسیله­ی مناسب تیره شده­اند که پیشاپیش از خوانندگان عذر می­خواهیم.

 

گلیم چاک دار

این گلیم که به عنوان روانداز استفاده می­شده با نقش حاشیه­ی معروف به مداخل که جزو نقوش در حال فراموشی است بافته شده است. زمینه­ی نقش حوضی است که امروزه بسیار کم دیده می­شود. نقش­های اطراف چاپلوق یا گوشه است که به اسم قابورقا(دنده) شناخته می­شود. ویژگی این گلیم داشتن حاشیه­ی ثانویه در ابتدا و انتهای بافت است که وجه تمایز گلیم بختیاری و قشقایی نیز به شمار می­آید. تمام پشم و دست­ریس بوده است.

 

 

گلیم محرمات

گلیم محرمات با نقش بته به صورت پرده پرده در جهت طول بافت با تنوع رنگی بالا بافته می شده است. نقش به عنوان یک واحد ثابت در بین پرده­های رنگی به صورت واگیره نقشه­ی گلیم را به وجود آورده است. طراحی رنگ و موتیف منحصر به فرد بوده و امروزه دیگر کار نمی شود. عشایر برای چنین کارهایی دقت و حساسیت بالاتری برای انتخاب رنگ و نقش نشان می دادند. کار برای مصرف خودشان بوده و نگرش ارزشی نسبت به بافت وجود داشته است. تمام پشمی و دست ریس با رنگ های گیاهی بوده است.

گلیم قشقایی

گلیم قشقایی با حاشیه­ی مداخل یا کله قندی است. حاشیه­های ثانویه در ابتدا و انتها با نقش آلاقورت (گرگ خاکستری) باقته شده است. در گلیم­های جدید حاشیه­ی ثانویه به خاطر بالا بردن سرعت تولید کاملاً حذف شده است. زمینه­ی نقش حوض به صورت مداخل است که موتیف های چهار بازویی در داخل آن به کار رفته است و در حال حاضر وجود ندارد. تمام پشم دست ریس است.

گلیم محرمات

گلیم محرمات که در آن مجموعه ای از نقش های متنوع مانند: داراخ(شانه)، نقش مایه­ی خراسانی، موج یا چپ حلقه، ایت ال (دست سگ)، سورمه دان مرکب، نقش آقاجری، یولدوز(ستاره)، دونابگه، نقش حَرم، توسباقا (لاک پشت)و  نقش مایه­چین وجود دارد. همه­ی این­ها به صورت پرده های نقشی در یک گلیم بافته شده که این ترکیب ها و کثرت نقش به ندرت بافته می شود. تمام پشم دست ریس بوده است

سفره

سفره با تکنیک گلیم از جنس تمام پشم دارای حاشیه ی کله قندی و ثانویه است. کف ساده با نیم لوزی های نقش دونابگه تزیین شده، چاپلوق به صورت محرمات قطری آمده است. کارکردش سفره بوده به همین دلیل در زمینه و میانه نقشی ندارد کاملاً از بین رفته و تولید نمی شود.

 

 

 

سفره

سفره با نقش آلاقورت زمینه به صورت نیم لوزی های به هم متصل با نقش دونابگه و حاشیه ای بزرگ تر که در اطراف آن نیم نقش بافته شده است. این ترکیب و طراحی در بافته های جدید حضور ندارد.

 

گلیم قشقایی

گلیم قشقایی با کارکرد رو اندازبوده است. حاشیه­ی مداخل مرکب یا کله قندی است. حاشیه های ثانویه در ابتدا و انتها، زمینه نقش محرمات عرضی است با نقش شانه و قیچیِ چهار بازویی که در اساس شانه به حساب می­آید و به وسیله ی نقش چپلقه از هم تفکیک و جدا شده اند. جنس تمام پشم

گلیم روانداز

گلیم روانداز دارای حاشیه ی ثانویه با نقش ککبگ، نقش لنگج در میانه ی حاشیه ی مداخل بافته شده، زمینه­ی خشتی به وسیله ی نقش لنگج از هم تفکیک شده و در میانه ی هر خشت یک موتیف قزل قیجی (خورشید گداخته) قرار دارد. تمام پشم بوده و امروزه اصلا بافته نمی شود.

جاجیم محرمات

جاجیم محرمات (تیه تیه) طولی که نقش لوزی به عنوان نقش اصلی زمینه ی محرمات بافته شده و حاشیه ی آن مداخل ساده مانند گلیم های قشقایی حاشیه ی ساده راه راه است. ویژگی آن تلفیق گلیم و جاجیم در یک بافته است. در عرض ۵۰ سانتی متر و طول آزاد بافته می شده و در کنار هم به یک دیگر دوخته می شده و به همین دلیل رنگ های به کار رفته در آن قرینه می شدند. مطلقا دیگر بافته نمی شود. تمام پشم و پرتاببوده و به عنوان روانداز استفاده می­شده است/ در بافت این نمونه از چهار کجی هم زمان در بافت استفاده می شده که ویژگی جاجیم های مرکب بافی عشایر قشقایی است.

بافته سوزنی

بافته سوزنی به صورت پیچ نقش آفرینی شده دارای چند حاشیه و زمینه ی خشتی با نقوش طاوس و شیر برای  کف گهواره به کار می رفته. امروزه بافته نمی شود. تمام پشم بوده و موتیف ها و ترکیب بندی به کار رفته در آن  امروزه اصلاً دیده نمی­شود.

دوز دان

کیسه ای بوده  که در آن نمک زبر نگهداری می­شده. تکنیک آن سوزنی یا پیچ بافی است . نقش آن واحدهای واگیره ای سر هم سوار با حاشیه ی نقش یان سیب( نیمه­ی گل سیب)است .تمام پشم بوده و دیگر بافته نمی­شود.

مفرش

رختخواب پیچی است که  به منظور نگه داری رخت خواب و دیگر ملزومات گستردنی به کار می رفته است. تکنیک بافت آن سوزنی است. تمام پشم بوده، نقش غالب آقاجری است که در حال حاضر بسیار کم بافته می شود. مفرش به دلیل تغییر روش زندگی بسیار محدود و موردی بافته می شود. به صورت گسترده بافته می شده بعد از تولید در مراکز شهری یا روستایی با چرم دوخته می شده

چنته

نوعی کیف است با تکنیک بافت سوزنی از جنس پشم. نقش آن  عروسک به صورت واگیره سرهم سوار است. حاشیه­ی آن مداخل ساده و نقش زیگزاگ است .آویزهای تزیین شده با منگوله تکنیگ گیس باف جناقی چهارتایی است. جنس آن پشم بوده است.

چنته

چنته با تکنیک بافت سوزنی با نقش طاووس و بز به صورت تلفیقی با شیرازه ی جناقی. بافت بندها به صورت جناقی چهارتایی و تزیین انتهایی گمپول(منگوله) است این بافته اصلاً تولید نمی شود. نقش های آن ولی به صورت محدود در برخی دیگر از بافته های سوزنی به کار می رود. جنس آن از پشم بوده است.

جل اسب

جل اسب با تکنیک بافت سوزنی به صورت دو لت از جنس پشم. نقش بز به صورت واگیره های متنوع رنگی حاشیه های مداخل چپ و راست و نقش ایت ال(دست سگ) در متن نقش برگ به صورت واگیره با نقش کله مرغی تلفیق شده و زمینه پر بافته شده است. ابتدای جل با تکنیک مرصع با گره تزیین شده است. ریشه ها گیس باف و در انتها با گمپل تکمیل شده این بافته کاملاً منسوخ شده است.

اوی (تنگ)

اوی با تکنیک بافت تارنما با رنگ های مثبت و منفی در پشت و رو اجرا می شده . کاربرد آن  طناب بوده و برای بستن وسایل روی احشام استفاده می شده است. جنس آن پشم پرتاب با نقش درخت زندگی ، مار، گوشواره، چهارخال، عروسک، کله قوچی و ریز نقش های متنوع دیگر به صورت ضرب و خطوط متقاطع بافته شده در حاشیه نقش نیم آلاقورت است.

نتیجه­گیری

بر اساس داده های تحقیق حاضر و سایر مشاهدات میدانی و نیز سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۷ صنایع دستی عشایر و بالتبع آن دست­بافته های عشایری با سرعتی زیاد در مقایسه با ۲۵ سال پیش روبه زوال و تخریب است . ابعاد این تخریب ابتدا در منابع انسانی و سپس در سایر ابعاد تکنیکی، مواد اولیه، طرح و نقش و فرم بافته­ها دیده می­شود. از آن جایی که این آثار به لحاظ تکنیکی و نحوه­ی بافت و مکانیزم­های تولید و شیوه­های رنگ­رزی و منابع گیاهی آن هنوز مستند نگاری نشده­اند و بیم آن می­رود که به خاطر آموزش سینه به سینه در صورت عدم توجه به کلی خارج از دسترس ما باشند. اقدامی فوری و هماهنگ ضروری است چرا که این دست­بافته­ ها میراث­های فرهنگی ایرانی است که نموده ای عینی خِرد عشایری این مرز و بوم به شمار می­آیند.

 

 

پیش­نهادات و اقدامات

  • نهادهای متولی فرهنگ مثل اداره­ کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، اداره­ کل میراث فرهنگی، اتاق فرش اداره­ کل بازرگانی، معاونت اجتماعی استانداری باید در جریان وضعیت اضطراری صنایع دستی عشایر قرار بگیرند و استراتژی های واحد اتخاذ شود.
  • کارگروه صنایع دستی عشایر با حضور نمایندگان دست­گاه­های دولتیِ ذی­مدخل و نخبگان عشایری جهت انجام بررسی­های تخصصی، اتخاذ تصمیمات فوری و راهبردهای همسان تشکیل شود.
  • مستند نگاری حرفه­ای بر اساس فرایند تولید از ابتدا تا انتها برای تمامی دست­بافته ها انجام شود.
  • دانش­جویان گروه­های نساجی و فرش دانشگاه هنر برای آموختن تکنیک­ها و سایر مواردِ مرتبط به صورت انفرادی و گروهی تحت نظر افراد مجرب ایل آموزش ببینند. چه به صورت دعوت از خبرگان عشایری در دانشگاه چه به صورت اعزام دانش جویان به مناطق عشایری
  • برگزاری جشنواره­­ ی صنایع دستی عشایری با مدیریت و اجرای خود عشایر و نظارت یک سازمان غیردولتی حرفه­ای.
  • صندوق­های قرض­الحسنه­ های کوچک عشایری تشکیل شود، مشارکت دولتی هم از طریق خرید محصولات صنایع دستی باشد. این کار چند منفعت دارد ۱) برای استفاده­ی مجدد در پروژه­های کارآمد ۲) انباشت  ثروت جمعی و جلوگیری از هرز رفتن سرمایه­ های سرگردان ۳) رفع نیازهای فوری عشایر بدون دردسرهای تشریفات اداری، ۴) ترغیب مردم برای تولید صنایع دستی.
  • بررسی­ های میدانی جهت ۱) میزان تقاضای ملی- بین ­المللی برای صنایع دستی عشایر. ۲) مشکل فرایندی و میزان دستیابی صنایع دستی عشایر به بازار. ۳) ایجاد زیرساخت­های لازم جهت بازارشناسی، بازاریابی و سلیقه­ یابی برای صنایع دستی عشایر انجام شود.
  • شیوه های بافت و نقش ها بر مبنای استفاده در طراحی محصول های جدید با توجه به زندگی امروزی مطالعه و بررسی شود.

[۱] - شش­جوانی و دیگران، (۱۳۹۰) نیازهای فرهنگی عشایر ایران، انتشارات تحقیقات نظری، اصفهان

[۲]  نیازسنجی و اولویت‌بندی مسائل فرهنگی، هنری و اجتماعی عشایر استان اصفهان، اداره کل امور عشایر استان اصفهان، ۱۳۸۹

[۳]  این افراد در زمان کوچ پاییزه(قشلاق) به جنوب کشور در استان های فارس، خوزستان و بوشهر کوچ می­کنند.

[۴]  (بیش از ۸۰% از صنایع دستی عشایر را دست­بافته­ها تشکیل می­دهند)

[۵] - اعداد گرد شده هستند.

[۶] - البته قابل ذکر است موارد ذکر شده رایج ترین گونه های صنایع دستی (عموماً بافته ها) در میان عشایر بختیاری در کم تر از ۳۰ سال گذشته بوده است و الا موارد دیگری از این صنایع  و شیوه­های بافت آن ها وجود دارشته که پیش ترها منسوخ شده­اند.

[۷] -در بررسی های میدانی از چند نفر بافنده پرسیدیم که تکنیک کچمه را بلد است جواب شان این بود که اگر کسی باشد که چله کشی کند و کجی بندی من می توانم ببافم . قبلاً این کار را مادرم انجام می­داد ولی من بلد نیستم. اگر کسی پیدا شود که بستر کار را آماده کند من می­بافم